محل تبلیغات شما
تهدید به آتش زدن خانه ی حضرت زهرا سلام الله علیها
روایت اول:
حدثنا محمد بن بشر نا عبید الله بن عمر حدثنا زید بن أسلم عن أبیه أسلم أنه حین بویع لأبی بكر بعد رسول الله ( ص ) كان علی وابیر یدخلان على فاطمة بنت رسول الله ( ص ) فیشاورونها ویرتجعون فی أمرهم ، فلما بلغ ذلك عمر بن الخطاب خرج حتى دخل على فاطمة فقال : یا بنت رسول الله ( ص ) ! والله ما من أحد أحب إلینا من أبیك ، وما من أحد أحب إلینا بعد أبیك منك ، وأیم الله ما ذاك بمانعی إن اجتمع هؤلاء النفر عندك ، إن أمرتهم أن یحرق علیهم البیت ، قال : فلما خرج عمر جاؤوها فقالت : تعلمون أن عمر قد جاءنی وقد حلف بالله لئن عدتم لیحرقن علیكم البیت وأیم الله لیمضین لما حلف علیه. .
   هنگامى كه مردم با ابى بكر بیعت كردند ، على و زبیر در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره مى پرداختند ، و این مطلب به عمر بن خطاب رسید . او به خانه فاطمه آمد ، و گفت : اى دختر رسول خدا ! محبوب ترین فرد براى ما پدر تو است و بعد از پدر تو خود تو !!! ولى سوگند به خدا این محبت مانع از آن نیست كه اگر این افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم خانه را بر آنها بسوزانند ، این جمله را گفت و بیرون رفت ، وقتى على (علیه السلام) و زبیر به خانه بازگشتند ، دخت گرامى پیامبر به على (علیهم السلام) و زبیر گفت: عمر نزد من آمد و سوگند یاد كرد كه اگر اجتماع شما تكرار شود ، خانه را بر شماها بسوزاند ، به خدا سوگند! آنچه را كه قسم خورده است انجام مى دهد. . 
مصنف ابن ابی شیبه - ج 8 ص 572 ش 4
http://library.islamweb.net/newlibrary/display_book.php?flag=1&bk_no=10&ID=5567
بررسی سند روایت:
محمد بن بشر: ثقة
http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=6881
عبید الله بن عمر: ثقة
http://library.islamweb.net/newlibrary/showalam.php?ids=16524
زید بن أسلم: ثقة
http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=3122
أسلم: ثقة
http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=549
می گویند اسلم غلام عمر ، شاهد ماجرا نبوده است پس روایت ، باطل است و جواب آنها :
http://islamtxt.ir/node/268
* ابن حمزه زیدی مذهب با سندش از زید بن اسلم از پدرش اسلم روایت می کند که گفت :
 كنت فی من جمع الحطب إلى باب علی . قال عمر: والله ، لئن لم یخرج علی بن أبی طالب لأحرقن البیت بمن فیه
من در میان کسانی بودم که هیزم به در خانه ی حضرت علی (ع) می بردند . عمر گفت: به خدا سوگند ، اگر علی بن ابی طالب (برای بیعت کردن) بیرون نیاید ، خانه را با کسانش به آتش می کشم!
الشافی لابن حمزه - ج 4 ص 173
تصحیح روایت توسط علمای مکتب سقیفه:
شاه ولی الله دهلوی در ازاله الخفاء عن خلافه الخلفاء مقصد دوم ، فصل دوم ، فصل السادس
http://fa.wikisource.org/wiki/إزالة_الخفاء_عن_خلافة_الخلفاء/مقصد_دوم/فصل_دوم
بشار عواد معروف در تاریخ بغداد ، ج 6 ص 75 پاورقی رقم 2569
http://s5.picofile.com/file/8115333734/تاریخ_بغداد_ج_6_ص_75.png
عمرو بن عبدالمنعم سلیم در المذكر والتذكیر والذكر ، ص 41 رقم 19
http://s5.picofile.com/file/8115331568/المذکر_والتذ_ص_41.png
علی محمد صلابی در أسمى المطالب فی سیرة أمیر المؤمنین (ع) ، ج 1 ص 202
http://s5.picofile.com/file/8115330126/اسمی_المطالب_فی_سیرة_امیر_المومنین_ع_ج_1_ص_202.png
عبدالسلام آل عیسی در دراسه النقدیه فی المرویات الوارده فی شخصیه عمر ، ص 467
http://s5.picofile.com/file/8115331100/دراسة_نقدیه_ص_467.png
حسن بن فرحان مالکی در قراءة فی کتب العقائد ، المذهب الحنبلی نموذجا ، ص 46
http://s5.picofile.com/file/8115344984/قراءة_فی_کتب_العقائد_ص_46.jpg
تحریف روایت توسط علمای اهل سنت:
تعدادی از علما تکه های همین روایت درباره ی تهدید به آتش زدن خانه را حذف یا تحریف کرده اند :
المذکر والتذ والذکر لابن ابی عاصم - ح 17
http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?bk_no=283&pid=133477&hid=17
الآحاد والمثانی لابن ابی عاصم - ح 2648 با تکمیل تحریف
http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?bk_no=277&pid=132281&hid=2648
المستدرک علی الصحیحین للحاکم النیسابوری بتعلیق الذهبی - ج 3 ص 3 ح 4799
http://s5.picofile.com/file/8115332726/مستدرک_ح_4799.png
 تاریخ بغداد للخطیب البغدادی - ج 6 ص 75 رقم 2569
http://s5.picofile.com/file/8115333734/تاریخ_بغداد_ج_6_ص_75.png
الإستیعاب لابن عبد البر - ترجمه ی عبد الله بن ابی قحافه ، ح 7
http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?bk_no=690&pid=342531&hid=7
نکته قابل توجه دیگر در این روایت ، این است که هم حضرت زهرا (س) و هم عمر ، قسم خوردند که خانه به آتش کشیده خواهد شد و از آن طرف نداریم که ایشان کفاره داده باشند ! البته عمر قسم خورده بود که اگر بیرون نیایند ، خانه را به آتش می کشم و در این روایت یکی از راویان سنی مذهب ، هوی و هوس خود را دخیل کرده و ادامه ی روایت را تحریف کرده است. ولی حضرت زهرا (س) قسم خوردند که اگر باز اینجا بیایید ، عمر خانه را به آتش می کشد که آنها بازهم در خانه ی حضرت علی (ع) جمع شدند ! پس علی ای حال ، حضرت زهرا (س) باید کفاره داده باشند !
روایت دوم:
عن المدائنی ، عن مسلمة بن محارب ، عن سلیمان التیمی ، وعن ابن عون ، إن أبابکر آرسل إلی علی یرید البیعة ، فلم یبایع ، فجاء عمر و معه فتیلة . فتلقته فاطمة علی الباب فقالت فاطمة : یابن الخطاب ! أتراک محرّقا علیّ بابی ؟! قال : نعم ، و ذلک أقوی فیما جاء به أبوک
ابو بکر به دنبال علی برای بیعت کردن فرستاد چون على(علیه السلام) از بیعت با ابوبكر سرپیچى كرد، ابوبكر به عمر دستور داد كه برود و او را بیاورد ، عمر با شعله آتش به سوى خانه فاطمه(علیها السلام) رفت. فاطمه(علیها السلام)پشت در خانه آمد و گفت: اى پسر خطّاب! آیا تویى كه مى خواهى درِ خانه را بر من آتش بزنى؟ عمر پاسخ داد: آرى! این كار آنچه را كه پدرت آورده محكم تر مى سازد.
انساب الاشراف للبلاذرى - ح 694
http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?bk_no=196&pid=124789&hid=694
بررسی سند روایت:
علی بن محمد المدائنی: ثقة
http://library.islamweb.net/newlibrary/showalam.php?id=1656
مسلمة بن محارب: مقبول
http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=31632
 سلیمان التیمی: ثقة
http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=3601
عبدالله بن عون: ثقة
http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=4997
اشکالی که به این روایت می گیرند این است که از دو نفر تابعی نقل شده است ، در حالی که بسیاری از علمای اهل سنت گفته اند که به اجماع اهل سنت ، روایت تابعی ثقه ، حجت است بخصوص اگر آن تابعی ، عبد الله بن عون باشد که شکش از یقین دیگران در نزد اهل سنت ، برتر است !
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=144
البته ابن سعد نقل می کند که ابن عون پیامبر (ص) را دیده است و صحابی است:
كان ابن عون یتمنى أن یرى النبی صلى الله علیه وسلم فلم یره إلا قبل وفاته.
الطبقات الکبری لابن سعد - ج 7 ص 268
http://lib.eshia.ir/22007/7/268
روایت سوم:
حدثنا ابن حمید ، قال : حدثنا جریر ، عن مغیرة ، عن زیاد بن كلیب قال: أتى عمر بن الخطاب منزل علىّ وفیه طلحة وابیر ورجال من المهاجرین فقال: واللّه لأحرقنّ علیكم أو لتخرجنّ إلى البیعة»، فخرج علیه ابیر مصلتاً بالسیف فعثر فسقط السیف من یده فوثبوا علیه فأخذوه
عمر بن خطاب به خانه على آمد در حالى كه گروهى از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند. وى رو به آنان كرد و گفت: به خدا سوگند خانه را به آتش مى كشم مگر اینكه براى بیعت بیرون بیایید. زبیر از خانه بیرون آمد در حالى كه شمشیر كشیده بود، ناگهان پاى او لغزید و شمشیر از دستش افتاد، در این موقع دیگران بر او هجوم آوردند و شمشیر را از دست او گرفتند.
تاریخ الطبرى - ج 2 ص 443 ح 926
http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?bk_no=334&pid=156741&hid=926
بررسی سند روایت:
محمد بن حمید الرازی: ثقة
علمای بزرگی مثل یحیی بن معین ، احمد بن حنبل و ألبانی او را توثیق کرده اند : http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?bk_no=57&pid=655095
http://iucontent.iu.edu.sa/Shamela/Categoris/كتب%20الألبانی/سلسلة%20الأحادیث%20الصحیحة%20وشیء%20من%20فقهها%20وفوائدها/1913.html
جریر بن عبد الحمید: ثقة
http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=2122
مغیرة بن مقسم: ثقة
http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=1675
زیاد بن کلیب: ثقة
http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=3102
اگر چه این روایت به یک تابعی ختم می شود ولی ضرری به حجیت آن نمی زند.
روایت چهارم:
حدثنی أبو زید عمر بن شبة، قال: حدثنا أحمد بن معاویة، قال: حدثنی النضر بن شمیل، قال: حدثنا محمد بن عمرو، عن مسلمة بن عبد الرحمن، قال: لما جلس أبو بكر على المنبر. كان علی، وابیر، وناس من بنی هاشم فی بیت فاطمة، فجاء عمر إلیهم، فقال: والذی نفسی بیده لتخرجن الى البیعة أو لأحرقن البیت علیكم. فخرج ابیر مصلتا سیفه، فاعتنقه رجل من الانصار، وزیاد بن لبید، فدق به فبدر السیف، فصاح به أبو بكر وهو على المنبر، اضرب به الحجر
مسلمه بن عبدالرحمن می‌گوید: وقتی ابابکر بر منبر نشست، علی بن ابیطالب و زبیر و عدّه‌ای از بنی‌هاشم در خانه فاطمه مجتمع بودند، پس عمر به سوی ایشان آمد و گفت: سوگند به آن کسی که جان عمر در دست او است، بایستی بیرون آیید برای بیعت و گرنه خانه را بر شماها می‌سوزانم، زبیر با شمشیر کشیده بیرون آمد، یک نفر از انصاف با او دست بِیَخه شد و زیاد بن لبید بر او کوبید و شمشیرش را گرفت پس ابابکر همان طوری که بر منبر بود صدا زد، شمشیر را بر سنگ بزن .
السقیفة وفدک للجوهری - ج 1 ص 52-53
http://lib.eshia.ir/15072/1/52
بررسی سند روایت:
أبو بكر أحمد بن عبد العزیز الجوهری: ثقة
طبق مبانی رجالی اهل سنت اگر از یک راوی مجهول الحال ، چند راوی دیگر ( علی الخصوص ثقه ) روایت کنند ، او از جهالت در می آید و برخی او را ثقه می دانند و برخی دیگر نیز سبب حسن ظن بر آن راوی می دانند ، برخی او را مستور می دانند و گروهی نیز روایت مستورین را مقبول می دانند ، ذهبی نیز صراحت دارد که راویان مستور در صحیحین زیاد اند و روایات ایشان مقبول است :
http://islamtxt.ir/node/234
 از آنجایی که چند شخص ثقه یا صدوق در نزد اهل سنت مثل ابو القاسم طبرانی ، ابو الفرج اصفهانی ، ابو احمد حسن بن عبدالله عسکری و ابوعبید الله بن عمران مرزبانی از آقای جوهری روایت کرده اند (رجوع شود به مقدمه ی کتاب سقیفه وفدک) پس عدالت او ثابت می شود . 
خطیب بغدادی در جرح و تعدیل روات ، به رأی ابوبکر جوهری اعتماد کرده است :
تاریخ بغداد - ج 3 ص 350 رقم 1470
http://lib.eshia.ir/22013/3/350
از این ها که بگذریم به توثیقات صریح علمای اهل تسنن نسبت به او می رسیم:
ابو احمد عسکری متوفای 382 هـ و از شاگردان جوهری و کسی که ذهبی از او به الإمام المحدث الأدیب العلامة تعبیر می کند در کتابش شرح ما یقع فیه التصحیف والتحریف ، ص 457 می گوید:
وقرأت على أبی بكر أحمد بن عبد العزیز الجوهری ، وكان ضابطا صحیح العلم
http://s5.picofile.com/file/8115367450/التصحیف_و_التحریف_ص_457.jpg
 ابن ابی الحدید معتزلی شافعی در شرح نهج البلاغه ، ج 16 ص 210 در حقش می گوید:
عالم محدث كثیر الأدب، ثقة ورع، أثنى علیه المحدثون ورووا عنه مصنفاته
http://shiaonlinelibrary.com/الكتب/2200_شرح-نهج-البلاغة-ابن-أبی-الحدید-ج-١٦/الصفحة_210
عمر بن شبة النمیری: ثقة
http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=5964
أحمد بن معاویة بن بکر الباهلی: ثقة
ابن حبان نام او را در کتاب الثقات خود ذکر کرده است:
الثقات - ج 8 ص 41 رقم 12157
http://lib.eshia.ir/40200/8/41
خطیب بغدادی هم در حقش می گوید:
كان صاحب أخبار وراویة للآداب ولم یكن به بأس
تاریخ بغداد - ج 5 ص 370-371 رقم 2924
http://lib.eshia.ir/22013/5/370
 النضر بن شمیل: ثقة
http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=1716
محمد بن عمرو بن علقمة: صدوق حسن الحدیث
http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=7225
أبو سلمة بن عبد الرحمن بن عوف: ثقة
http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=4903
ابو سلمه این روایت را از عبد الرحمن بن عوف شنیده است ، به قرینه ی روایاتی که در ادامه ارائه می شود .
بر اساس این روایت ، به صراحت مشخص است که عمر بن خطاب به همراه گروهی از اتباعش برای گرفتن بیعت اجباری به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها حمله کردند تا جایی که در این کشاکش که قطعا بسیاری از آن حذف شده است ، شمشیر زبیر را شکستند .    
هجوم صورت میگیرد
روایت اول:
حدثنا محمد بن إسحاق بن محمد المخزومی المسیبی ، نا محمد بن فلیح بن سلیمان ، عن موسى بن عقبة ، عن ابن شهاب ، قال : " وغضب رجال من المهاجرین فی بیعة أبی بكر رضی الله عنه ، منهم علی بن أبی طالب ، وابیر بن العوام رضی الله عنهما ، فدخلا بیت فاطمة بنت رسول الله صلى الله علیه وسلم ومعهما السلاح فجاءهما عمر رضی الله عنه فی عصابة من المسلمین فیهم أسید وسلمة بن سلامة بن وقش وهما من بنی عبد الأشهل ویقال فیهم ثابت بن قیس بن الشماس أخو بنی الحارث بن الخزرج فأخذ أحدهم سیف ابیر فضرب به الحجر حتى كسره
گروهی از مردان مهاجرین که علی بن ابی طالب علیه السلام و زبیر از ایشان بودند از بیعت ابی بکر ناراضی و عصبانی بودند و لذا آن دو وارد خانه فاطمه زهرا سلام الله علیها شدند در حالی که اسلحه به همراه خویش داشتند . پس عمر به همراه گروهی از مسلمین که اسید بن حضیر و سلمه بن سلامه و ثابت بن قش از آنان بودند ، بر ایشان وارد شدند پس یکی از آنها ، شمشیر زبیر را گرفت و با سنگ به آن زد تا شکست.
السنة لعبدالله بن احمد بن حنبل - ج 2 ص 553-554 ح 1171
http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?hflag=1&bk_no=287&pid=133717
بررسی سند روایت:
محمد بن اسحاق المسیبی: ثقة
http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=6809
محمد بن فلیح بن سلیمان: ثقة
http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=7238
موسی بن عقبة: ثقة
http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=7756
ابن شهاب اهری: ثقة
http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=7272
عبد الله بن احمد بن حنبل در ادامه ی روایت فوق ، می نویسد :
قال موسى بن عقبة : قال سعد بن إبراهیم : حدثنی إبراهیم بن عبد الرحمن بن عوف " أن عبد الرحمن كان مع عمر یومئذ وأن محمد بن مسلمة كسر سیف ابیر
زهری روایتش را از ابراهیم یا حمید گرفته است و آنها از پدرشان عبد الرحمن بن عوف گرفته اند و در این میان ، تحریف سعد بن ابراهیم روشن می شود ؛ زیرا او همین روایت را با اضافات عجیب و غریبی که مخالف روایات صحیح است ، نقل کرده است :
 المستدرک بتعلیق الذهبی - ج 4 ص 135 ح 4422 با تصحیح حاکم و ذهبی
http://islamport.com/d/1/mtn/1/22/479.html
سبل الهدى والرشاد فی سیرة خیر العباد - ج 12 ص 317
http://shiaonlinelibrary.com/الكتب/3743_سبل-الهدى-والرشاد-الصالحی-الشامی-ج-١٢/الصفحة_312#top
البته در همین روایت زهری هم دخل و تصرف شده و حرفی از آتش زدن خانه به میان نیامده است ، در حالی که قبلا در این باره ، 4 روایت معتبر که اتفاقا یکی از آنها از عبد الرحمن بن عوف بود ، ارائه دادیم !
روایت دوم:
حدثنا زكریاء بن یحیى الضریر قال حدثنا أبو عوانة قال حدثنا داود بن عبد الله الاودى عن حمید بن عبد الرحمن الحمیرى قال توفى رسول الله صلى الله علیه وسلم . فبایع الناس واستثبتوا للبیعة وتخلف علی وابیر واخترط ابیر سیفه وقال لا أغمده حتى یبایع علی فبلغ ذلك أبا بكر وعمر فقال عمر خذوا سیف ابیر فاضربوا به الحجر قال فانطلق إلیهم عمر فجاء بهما تعبا وقال لتبایعان وأنتما طائعان أو لتبایعان وأنتما كارهان فبایعا
پس مردم با ابوبکر بیعت کردند و به بیعت کمک کردند و علی (ع) و زبیر از بیعت کردن تخلف کردند و زبیر شمشیر کشید و گفت آن را غلاف نمی کند تا اینکه علی (ع) بیعت بکند پس آن خبر به ابابکر و عمر رسید پس عمر گفت: شمشیر زبیر را بگیرید و با سنگ بزنید (تا بشکند). گفت پس عمر به سوی آنها رفت پس با خستگی به نزد آنها آمد و گفت: باید بیعت کنید چه از سر اطاعت و چه از سر کراهت پس بیعت کردند!
تاریخ الطبری - ج 2 ص 443-444 ح 927
http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?bk_no=334&hid=927&pid=156741
بررسی سند روایت:
 زكریا بن یحیى الضریر: صدوق حسن الحدیث
http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=17274
سلسلة الاحادیث الصحیحة - ج 6 ص 36 ذیل ح 2537 و ج 6 ص 236 ح 2737
http://islamport.com/d/1/alb/1/19/155.html
http://islamport.com/d/1/alb/1/19/161.html
أبو عوانة: ثقة
http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=8153
داود بن عبدالله الأودی: ثقة
http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=2790
حمید بن عبدالرحمن: ثقة
http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=2540
ابن تیمیه در مورد روایتی که سندش این چنین است: ". عن أبی عوانه عن داود بن عبد الله الأودی عن حمید بن عبد الرحمن هو الحمیری " ، می گوید:
فهذا مرسل حسن ولعل حمیدا أخذه عن بعض الصحابة الذین شهدوا ذلك
منهاج السنة النبویة - ج 1 ص 536
http://islamport.com/d/3/tym/1/42/409.html
روایت سوم:
أخبرنا أبو زید عمر بن شبة ، قال : حدثنا إبراهیم بن المنذر ، عن ابن وهب ، عن ابن لهیعة ، عن أبی الأسود ، قال : غضب رجال من المهاجرین فی بیعة أبی بكر بغیر مشورة ، وغضب علی وابیر ، فدخلا بیت فاطمة علیها السلام ، معهما السلاح ، فجاء عمر فی عصابة ، منهم أسید بن حضیر وسلمة بن سلامة بن وقش - وهما من بنی عبد الأشهل - فصاحت فاطمة علیها السلام ، وناشدتهم الله . فأخذوا سیفی علی وابیر ، فضربوا بهما الجدار حتى كسروهما ، ثم أخرجهما عمر یسوقهما حتى بایعا.
ابی الاسود بیان می کند : گروهی از مردان مهاجرین از بیعت ابی بکر بخاطر عدم م با ایشان عصبانی بودند و علی علیه السلام و زبیر نیز عصبانی بودند . پس آن دو وارد خانه فاطمه زهرا سلام الله علیها شدند در حالی که به همراه خویش اسلحه داشتند . عمر بن خطاب به همراه گروهی شامل اسید بن حضیر و سلمه بن سلامه – که هر دو از قبیله بنی عبدالاشهل بودند – بر خانه زهرا سلام الله علیها وارد شدند. پس فاطمه سلام الله علیها فریاد کشید و آنان را به خدا قسم داد. آنها شمشیر علی علیه السلام و زبیر را گرفتند و به دیوار کوبیدند تا شکست . سپس عمر آن دو نفر را کشان کشان بیرون آورد تا بیعت کنند .
السقیفه وفدک - ج 1 ص 46
http://lib.eshia.ir/15072/1/46
بررسی سند روایت:
ترجمه ی جوهری و ابن شبه نمیری قبلا گذشت و وثاقت آنها اثبات شد.
ابراهیم بن المنذر الحزامی: ثقة
http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=808
عبدالله بن وهب: ثقة
http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=5147
عبدالله بن لهیعة: ثقة
ابن لهیعة بعد از اینکه کتابهایش آتش گرفت ، از حفظ روایت می کرد به همین دلیل بعضی ها او را تضعیف کرده اند ولی ابن وهب از کسانی است که قبل از آتش گرفتن کتاب های ابن لهیعة از او روایت شنیده است:
http://consult.islamweb.net/ramadan/index.php?page=ShowFatwa&lang=A&Id=30263&Option=FatwaId
ابو الأسود محمد بن عبدالرحمن النوفل: ثقة
http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=7076
روایت چهارم:
حدثنی أبو زید عمر بن شبة ، قال : أخبرنا أبو بكر الباهلی . قال : حدثنا اسماعیل بن مجالد ، عن الشعبی قال : سأل أبو بكر فقال: أین ابیر ، فقیل عند علی وقد تقلد سیفه ، فقال : قم یا عمر ، فقم یا خالد بن الولید ، انطلقا حتى تأتیانی بهما ، فانطلقا ، فدخل عمر وقام خالد على باب البیت من خارج ، فقال عمر لبیر : ما هذا السیف ؟ فقال: نبایع علیا فاخترطه عمر فضرب به حجرا فكسره ، ثم أخذ بید ابیر فأقامه ثم دفعه ، وقال : یا خالد دونكه فامسكه ثم قال لعلی: قم فبایع لأبی بكر ، فتلكأ واحتبس فأخذ بیده ، وقال : قم فأبى أن یقوم ، فحمله ودفعه كما دفع ابیر ، فأخرجه ، ورأت فاطمة ما صنع بهما ، فقامت على باب الحجرة ، وقالت : یا أبا بكر أسرع ما اغرتم على أهل البیت رسول الله ، والله لا أكلم عمر حتى ألقى الله ، قال : فمشى إلیها أبو بكر بعد ذلك وشفع لعمر وطلب إلیها فرضیت عنه
ابوبكر سؤال كرد و گفت: زبیر كجاست؟ گفته شد، نزد على- علیه السلام- مى باشد و شمشیرش را صیقل مى دهد. ابوبكر گفت: اى عمر و اى خالد بن ولید بروید على- علیه السلام- و زبیر را نزد من بیاورید، سپس آن دو رفتند، عمر داخل خانه شد و خالد بیرون ایستاد، عمر وقتى كه داخل شد به زبیر گفت: این شمشیر براى چیست؟ زبیر در جواب گفت: با على- علیه السلام- بیعت مى كنم، بعد عمر شمشیر زبیر را به عنف گرفت و به سنگ كوبید و آن را شكست و سپس دست زبیر را گرفت و او را بلند كرد و به طرف درب كشید و صدا كرد: خالد! نزدیك شو و زبیر را نگهدار، بعد از اینكه زبیر را بیرون كرد، به طرف على- علیه السلام- آمد و گفت: بلند شو برویم با ابوبكر بیعت كن! وى امتناع فرموده و قبول نكرد، بعد عمر دست او را گرفت و گفت: بلند شو! وى از بلند شدن امتناع كرد، اینجا عمر على (ع) را هل داد و همان طورى كه زبیر را به طرف در كشید، على (ع) را هم به سمت در كشید و از خانه بیرون كرد! در این هنگام فاطمه- سلام الله علیها- آن رفتار نابخردانه اى را كه عمر نسبت به على- علیه السلام- و زبیر انجام داد ملاحظه فرمود و بر در اطاق ایستاد، و فرمود: چه زود دستورات پیامبر- صلى الله علیه و آله و سلم- را فراموش كردید و بر اهل بیت رسول خدا- صلى الله علیه و آله و سلم- ظلم روا داشتید، قسم به خدا با عمر صحبت نخواهم كرد تا اینکه خدا را ملاقات بکنم!، شعبى گفته است بعد از این حادثه ، ابوبكر به طرف فاطمه سلام الله علیها رفت. از وى براى عمر شفاعت خواهى نمود و طلب رضایت كرد و فاطمه سلام الله علیها از وى راضى شد!
السقیفه و فدک للجوهری - ج 1 ص 53-54
http://lib.eshia.ir/15072/1/53
بررسی سند روایت:
ترجمه ی جوهری و ابن شبه نمیری قبلا گذشت و وثاقت آنها اثبات شد.
أبو بكر محمّد بن خلاد الباهلی: ثقة
http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=6949
اسماعیل بن مجالد: صدوق حسن الحدیث
http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=1052
شعبی: ثقة
http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=4099

دستگیری اراذل اوباش هشترود

عکس های جدید بازیرگران مشهور هالیوود

زمان پرداخت یارانه ها

، ,بن ,عمر ,php ,net ,islamweb ,islamweb net ,library islamweb ,net hadith ,rawydetails php ,hadith rawydetails ,ثقةhttp library islamweb ,hadith display hbook ,الحدیثhttp library islamweb ,فاطمة علیها السلام

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

وب مذهبی,علمی,پزشکی,سرگرمی,ورزشی,آموزشی رضا فاگوسیت gurloogemi خرید عینک آفتابی از اصفهان MODERN AIRCRAFTS ABANGAHAN بامداد خمار jumpcamopart نیک موزیک کانال maipubmitur