شهادت حضرت زهرا (س) / افسانه یا واقعیت؟ قسمت اول
+ نوشته شده در شنبه بیست و چهارم اسفند 1392 ساعت :48 شماره پست: 132
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحمیم
فهرست :
مقدمه
تهدید به آتش زدن خانه ی حضرت زهرا سلام الله علیها
هجوم صورت می گیرد
حضرت محسن (ع) سقط شد
پاسخ به شبهات روایات
پاسخ به شبهات دیگرمقدمه
بر اساس اقتضاء نصوص تاریخی ، اصل وقوع هجوم و هتك حرمت خانه ی حضرت زهرا (س) قطعی و مسلّم است؛ لكن جزئیات دقیق ماجرا در کتب اهل سنت ، آنطور که باید ، به دست ما نرسیده است و دلیلش ، حرمت نقل اختلافات بین صحابه ، سانسور و تحریف آنها در نزد اهل تسنن است ؛
شمس الدین ذهبی می گوید : كلام الاقران إذا تبرهن لنا أنه بهوى وعصبیة، لا یلتفت إلیه، بل یطوى ولا یروى، كما تقرر عن الكف عن كثیر مما شجر بین الصحابة وقتالهم رضی الله عنهم أجمعین، وما زال یمر بنا ذلك فی الدواوین والكتب والاجزاء، ولكن أكثر ذلك منقطع وضعیف، وبعضه كذب، وهذا فیما بأیدینا وبین علمائنا، فینبغی طیه وإخفاؤه، بل إعدامه لتصفو القلوب، وتتوفر على حب الصحابة، والترضی عنهم، وكتمان ذلك متعین عن العامة وآحاد العلماء
کلام بزرگان هنگامی که برای ما معلوم شود که از روی هوا و عصبیت است ، به آن التفاتی نمی شود بلکه از آن دست کشیده شده و روایت نمی شود . همانطور که ثابت شده است صرفنظر کردن از بیشتر آن چه بین صحابه و جنگ میان آنان که خدا از همه ی آنان راضی باد (!!!) . و هنوز هم آن در دیوان ها و کتاب ها و جزء ها از کنار ما رد می شوند ، ولی بیشتر آن منقطع و ضعیف است و بعضی از آن دروغ است ، و این است آن چه در دست های ما و بین علمای ماست . پس شایسته است ترک و پنهان داشتن آن ، بلکه از بین بردنش تا قلب ها نسبت به صحابه ، صاف شود و بر حبّ صحابه افزوده شود (!!!) . و کتمان این امر بر عامّه ی مردم و تک تک علما واجب است (!!!) .
سیر اعلام النبلاء - ج 10 ص 92
http://library.islamweb.net/newlibrary/display_book.php?bk_no=60&ID=1560&idfrom=1668&idto=1676&bookid=60&startno=8
ابن عربی می گوید: من أشدّ شیئی علی الناس، جاهل عاقل أو مبتدع محتال. فأمّا الجاهل فهو ابن قتیبه، فلم یبق و لم یذر للصحابة رسماً فی كتاب الامامة و الیة إن صحّ عنه جمیع مافیه
از جمله سخت‌ترین و ناگوارترین امور در جامعه، یكی اندیشمند ناآگاه و دیگری بدعتگزار حیلهگر است. امّا اندیشمند ناآگاه همچون ابن قتیبه است كه در كتاب الامامه و الة رسم (پردهپوشی) را در مورد صحابه رعایت نكرده است اگر همه ی مطالب کتاب ، از او باشد.
العواصم والقواصم - ج 1 ص 261
http://shamela.baharsound.ir/41363/1/261
ابن حجر هیثمی شافعی مکی می گوید: مع تألیف صدرت من بعض المحدثین كابن قتیبه مع جلالته القاضیة بأنه كان ینبغی له أن لا یذكر تلك الظواهر، فان أبی إلّا أن یذكرها، فلیبین جریانها علی قواعد اهل السنة
نظر به كتاب‌هایی كه بعضی از محدثان والا مقام همانند ابن قتیبه (در حوادث صدر اسلام) نوشتهاند، شایسته این بود كه وی از ذكر جزئیات حوادث، اجتناب مینمود و چنانچه ناچار از نقل آنها بود، میبایست جریان این حوادث را مطابق قواعد اهل سنت تعدیل و تبیین مینمود.
تطهیر الجنان و اللسان - ص 51
http://s5.picofile.com/file/8114209442/تطهیر_الجنان_واللسان_ص_151.jpg
سایت اسلام وب هم در فتوایی به این واقعیت تصریح کرده است :
http://fatwa.islamweb.net/fatwa/index.php?page=showfatwa&lang=A&Option=FatwaId&Id=214609
نمونه هایی از سانسور و تحریف حقایق را در همین مقاله خواهید دید .
ماجرا از آنجا آغاز می شود که پس از اینکه ابوبکر به خلافت می رسد ، انصار با او به مخالفت بر خواسته و در سقیفه جمع می شوند تا برای خودشان خلیفه ای انتخاب کنند ولی ابوبکر و عمر به همراه اتباعشان به آنجا می روند و پس از بحث های بی نتیجه ، ابوبکر می گوید امیری از ما باشد و امیری از شما و سپس می گوید من ، عمر و ابوعبیده را به عنوان امیر خودمان پیشنهاد می دهم ، با هر کدام که خواستید ، بیعت کنید که انصار یکصدا می گویند جز با علی بیعت نمی کنیم ! در این هنگام ، بشیر بن سعد انصاری ، رئیس قبیله ی اوس به دلیل حسادت به پسر عمویش سعد بن عباده و دشمنی دیرینه ای که بین این دو قبیله وجود داشت ، با ابوبکر بیعت می کند و سپس عمر و اتباعشان و به تبعیت از آنها ، بنی امیه و سپس چماق به دستان قبیله ی بنی اسلم از راه می رسند و با زور از مردم بیعت می گیرند :
http://alsonnat.blogfa.com/post/98
حضرت علی (ع) و یارانشان هم با خلافت ابوبکر ، مخالفت می کنند :
قال عمر بن الخطاب : حین توفى اللّه نبیّه صلى اللَّه علیه وسلم أنّ الأنصار خالفونا ، واجتمعوا بأسرهم فى سقیفة بنى ساعدة وخالف عنّا على وابیر ومن معهما
عمر گفت: زمانی که پیامبر (ص) وفات کردند ، همه ی انصار با ما مخالفت کردند و برای تعیین خلیفه ای جدید در سقیفه ی بنی ساعده جمع شدند و نیز علی (ع) و زبیر و همراهانشان با ما مخالفت کردند .
صحیح البخارى - كتاب المحاربین - باب رجم الحبلى من ال - ج 6 ، ص 2505 ح 6442
http://library.islamweb.net/newlibrary/display_book.php?bk_no=0&ID=1&idfrom=1&idto=7236&bookid=0&startno=6546
حضرت علی (ع) به همراه خانواده و شیعیانشان تلاش می کنند حکومت را به خودشان برگردانند ولی یاوری نمی یابند جز چند نفر که آنها هم به دلیل اینکه از خطر حکومت در امان باشند ، به خانه ی حضرت زهرا (س) پناه می برند ، تا اینکه عمر به ابوبکر هشدار می دهد که آنها برای حکومت خطر ساز هستند و هر چه زودتر باید بیعت کنند ، فلذا چند نفر را می فرستد به سوی خانه ی حضرت زهرا (س) تا از آنها بخواهند که بیایند با ابوبکر بیعت کنند ولی آنها قبول نمی کنند تا اینکه خود عمر می رود و قسم می خورد که اگر بار دیگر آنها اینجا جمع شوند و برای بیعت نیایند ، خانه را با اهلش به آتش می کشم و می رود و باز هم خبری از بیعت امیر المومنین (ع) و شیعیانشان نمی شود ، تا اینکه عمر به همراه قنفذ ، خالد بن ولید ، مغیره بن شعبه و دیگران هیزم به در خانه ی حضرت زهرا (س) می برند و تهدید به آتش زدن می کنند ولی امام علی (ع) و یارانشان بیرون نمی آیند تا اینکه عمر ، درب خانه را آتش می زند و می شکند و به همراه یارانش ، داخل می شود و حضرت زهرا (س) را به دلیل مانع شدن برای گرفتن بیعت از امیر المومنین (ع) با شلاق و ته غلاف شمشیر و لگد و سیلی می زنند و با حضرت علی (ع) ، زبیر و دیگران ، درگیر می شوند تا اینکه آنها را دست بسته به مسجد و پیش ابوبکر می برند و حضرت امیر المومنین (ع) را تهدید می کنند که اگر بیعت نکند ، کشته خواهد شد ، ولی حضرت (ع) قبول نمی کند ، پس عمر از ابوبکر می خواهد که دستور قتل حضرت علی (ع) را صادر کند ولی او می گوید مادامی که فاطمه زنده است ، ما نمی توانیم علی را بکشیم و پس از رد و بدل شدن سخنانی ، حضرت امیر المومینن (ع) را آزاد می کنند تا اینکه 6 ماه بعد یعنی پس از وفات حضرت زهرا (س) ، به خاطر مصالح دینی ، با ابوبکر بیعت می کنند .
قبل از ارائه ی مدارک واقعه ، لازم است با شخصیت واقعی عمر بن خطاب ، آشنا شد:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?frame=1&bank=maghalat&id=146 ، http://alsonnat.blogfa.com/post/92 ، ,حضرت ,ی ,ع ,بیعت ,عمر ,حضرت زهرا ,زهرا س ,می گوید ,علی ع ,تا اینکه ,http alsonnat blogfa
درباره این سایت